رادمهررادمهر، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

رادمهر رنجبران

يازده سالگي ات پر بار و پر از موفقيت 😘

25 روزگی

سلام پسرم دیروز و دیشب خوب حال منو بابایی رو گرفتی ها عزیز مامان ، چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بیچارمون کردی پسری همش جیغ می کشیدی و می خواستی که شیر بخوری ، کلی هم شیر خوردی اما نمی دونم چی شده بود ، شاید می خواستی که تو بغل باشی ، نمی دونم ، خلاصه 12.5 شب گفتیم شاید یه چیزیت هست و ما نمی دونیم بردیمت بیمارستان اما دکتر گفت هیچی نیست و کولیکه ، تو که تو ماشین خوابت برده بود آوردیمت گذاشتمت تو تختت و خوابیدی منم خوابیدم اما داشتم از خستگی و بی خوابی می مردم مامانی ، باز خوب خوابیدی تا ساعت 5 صبح . ای شیطون بلا اینم عکسای امروز صبح بعد از کلی بازی و اذیت کردن مامانی. ...
3 آذر 1390

25 روزگی

سلام پسرم دیروز و دیشب خوب حال منو بابایی رو گرفتی ها عزیز مامان ، چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بیچارمون کردی پسری همش جیغ می کشیدی و می خواستی که شیر بخوری ، کلی هم شیر خوردی اما نمی دونم چی شده بود ، شاید می خواستی که تو بغل باشی ، نمی دونم ، خلاصه 12.5 شب گفتیم شاید یه چیزیت هست و ما نمی دونیم بردیمت بیمارستان اما دکتر گفت هیچی نیست و کولیکه ، تو که تو ماشین خوابت برده بود آوردیمت گذاشتمت تو تختت و خوابیدی منم خوابیدم اما داشتم از خستگی و بی خوابی می مردم مامانی ، باز خوب خوابیدی تا ساعت 5 صبح . ای شیطون بلا اینم عکسای امروز صبح بعد از کلی بازی و اذیت کردن مامانی. ...
3 آذر 1390

25 روزگی

سلام پسرم دیروز و دیشب خوب حال منو بابایی رو گرفتی ها عزیز مامان ، چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بیچارمون کردی پسری همش جیغ می کشیدی و می خواستی که شیر بخوری ، کلی هم شیر خوردی اما نمی دونم چی شده بود ، شاید می خواستی که تو بغل باشی ، نمی دونم ، خلاصه 12.5 شب گفتیم شاید یه چیزیت هست و ما نمی دونیم بردیمت بیمارستان اما دکتر گفت هیچی نیست و کولیکه ، تو که تو ماشین خوابت برده بود آوردیمت گذاشتمت تو تختت و خوابیدی منم خوابیدم اما داشتم از خستگی و بی خوابی می مردم مامانی ، باز خوب خوابیدی تا ساعت 5 صبح . ای شیطون بلا اینم عکسای امروز صبح بعد از کلی بازی و اذیت کردن مامانی. ...
3 آذر 1390

24 روزگی پسر گلی

امروز مانی جونت اومد و بردتت حموم این پنجمین حمومت بود پسر گلی ، تو حموم کلی کیف کردی و چسبیده بودی به وان . شنا هم کردی نازم . ...
1 آذر 1390